امروز مدیرمون یه سوال ازم پرسید که فلان پروژه به کجا رسیده و حتی پیش از اون هم خودم احساس می کردم پروژه خیلی داره طول میکشه اما خب دنگ و فنگ زیاد داره. خصوصا که دفعه اولی هستش که من دارم این کار انجام هرچی از هرجا...
خیلی وقته که با خودم خلوت نکردم و فکرام روی کاغذ نیاوردم. امروز صبح که از خواب بیدار شدم سینه ام خیلی درد میکرد، از وقتی رفتم سر کار خیلی بیشتر سیگار میکشم، قبلنا یه نخ میکشیدم کافی بود الان وقتی بیرو هرچی از هرجا...
بعضی وقتا دلم برای خلوت هایی که با خودم داشتم، مدت ها فکر کردن و با خودم درگیر بودن تنگ میشه. میگم کی میشه پس بیام بشینم با خودم حرف بزنم و فکر بکنم و این حرفا. جالبه یه دیدئو از تد نگاه می کردم در مو هرچی از هرجا...